زداییدنلغتنامه دهخدازداییدن . [ زِ / زُ / زَ دَ ] (مص ) دور کردن و ازاله ٔ چیزی از چیزی دیگر یا از کسی : از بخشش تو عالم پر جعفری و رکنی وز خلعت تو گیتی پر رومی و بهایی مردی همی نمایی گیتی همی
ensconcesدیکشنری انگلیسی به فارسیانبساط، استحکامات ساختن، پوشاندن، پناه دادن، پنهان شدن، خودرادرجانپناه جادادن
ensconcedدیکشنری انگلیسی به فارسیبستن، استحکامات ساختن، پوشاندن، پناه دادن، پنهان شدن، خودرادرجانپناه جادادن