جاریانلغتنامه دهخداجاریان . (اِخ ) دهی است از دهستان مرکزی بخش نطنز شهرستان کاشان ، واقع در 6هزارگزی خاور نطنز و در 5هزارگزی شوسه ٔ نطنز به اردستان . محلی است کوهستانی و معتدل . 375 تن سکنه دار
زاریانلغتنامه دهخدازاریان . (اِخ ) قریه ای است در یک فرسخی مرو. از آنجا است ابوالرضابن رجاء زاریانی . (از انساب سمعانی ). و رجوع به معجم البلدان و زاریانی شود.
زایرانلغتنامه دهخدازایران . [ ی ِ ] (اِ) ج ِ زایر به فارسی : عطای تو بر زایران شیفته است سخای تو بر شاعران مفتتن . فرخی .مالی بزایران و شاعران بخشید.(تاریخ بیهقی ص 422).
زیارانلغتنامه دهخدازیاران . (اِخ ) دهی از دهستان فشگلدره ٔ بخش آبیک شهرستان قزوین است که 1279 تن سکنه دارد. در دوهزارگزی این روستا معدن زغال سنگ است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
زیاریانلغتنامه دهخدازیاریان . (اِخ ) آل زیار. (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به لباب الالباب چ لیدن ج 2 ص 18 و آل زیار در همین لغت نامه شود.
سنجاریانلغتنامه دهخداسنجاریان . [ س َ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان سیاهرودبخش افجه ٔ شهرستان تهران . دارای 69 تن سکنه . آب آن از جاجرود. محصول آنجا غلات ، بنشن ، قلمستان و شغل اهالی آن زراعت است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1).<b