جوسنگلغتنامه دهخداجوسنگ . [ ج َ / جُو س َ ] (اِ مرکب ) (از: جو، شعیر + سنگ ، وزن ) یک قسمت از هفتادودو قسمت مثقال بوده است . (مقدمه ٔ ابن خلدون ). جو مقدار و همچند جو در کوچکی و وزن . (برهان ) (شرفنامه ٔ منیری ) : به قسطاسی بسنجم را
جوشنیلغتنامه دهخداجوشنی . [ ج َ ش َ ] (اِخ ) سمعانی گوید: به گمان من بطنی از غطفان است . (انساب سمعانی ).
جوشنیلغتنامه دهخداجوشنی . [ ج َ / جُو ش َ ] (ص نسبی ) منسوب به جوشن . جوشن گر. (مهذب الاسماء). رجوع به جوشن شود.
جوسنگفرهنگ فارسی عمیدواحد اندازهگیری وزن برابر با یک جو: ◻︎ به چندین سر تیغ الماسرنگ / نسفتند جوسنگ این خارهسنگ (نظامی۵: ۹۰۳).
saucesدیکشنری انگلیسی به فارسیسس ها، رب، چاشنی، سوس، خورش، اب خورش، جاشنی غذا، چاشنی زدن به، نم زدن، خوش مزه کردن
sauceدیکشنری انگلیسی به فارسیسس، رب، چاشنی، سوس، خورش، اب خورش، جاشنی غذا، چاشنی زدن به، نم زدن، خوش مزه کردن
صلصةدیکشنری عربی به فارسیسوس گوجه فرنگي , چاشني غذا , سوس , چاشني , اب خورش , جاشني غذا , رب , چاشني زدن به , خوشمزه کردن , نم زدن