جالبفرهنگ فارسی عمید۱. کسی یا چیزی که موجب جلب علاقه یا توجه میشود؛ جلبکننده.۲. [مجاز] تعجبآور.۳. خواستار؛ خواهان.
جالبلغتنامه دهخداجالب . [ ل ِ ] (ع ص ) از جلب . بسوی خود کشنده چیزی را. (آنندراج ). کشنده و جلب کننده . از جائی به جائی . کشنده . در تداول فارسی امروز جالب توجه و گاه بمعنی موضوع خوش آیند و مرادف «انترسان » بکار رود. || غوغاکننده . آوازدهنده . || آنکه ارزاق رابه سوی شهرها حمل و نقل میکند <spa
جالبدیکشنری فارسی به انگلیسیarresting, eye-catching, intriguing, listenable, newsworthy, notable, piquant, spicy, striking
جالبفرهنگ فارسی عمید۱. کسی یا چیزی که موجب جلب علاقه یا توجه میشود؛ جلبکننده.۲. [مجاز] تعجبآور.۳. خواستار؛ خواهان.
جالبلغتنامه دهخداجالب . [ ل ِ ] (ع ص ) از جلب . بسوی خود کشنده چیزی را. (آنندراج ). کشنده و جلب کننده . از جائی به جائی . کشنده . در تداول فارسی امروز جالب توجه و گاه بمعنی موضوع خوش آیند و مرادف «انترسان » بکار رود. || غوغاکننده . آوازدهنده . || آنکه ارزاق رابه سوی شهرها حمل و نقل میکند <spa
جالبدیکشنری فارسی به انگلیسیarresting, eye-catching, intriguing, listenable, newsworthy, notable, piquant, spicy, striking
مجالبلغتنامه دهخدامجالب . [ م َ ل ِ ] (ع اِ) ج ِ مَجلَبَة. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به مجلبة شود.
جالبفرهنگ فارسی عمید۱. کسی یا چیزی که موجب جلب علاقه یا توجه میشود؛ جلبکننده.۲. [مجاز] تعجبآور.۳. خواستار؛ خواهان.
جالبلغتنامه دهخداجالب . [ ل ِ ] (ع ص ) از جلب . بسوی خود کشنده چیزی را. (آنندراج ). کشنده و جلب کننده . از جائی به جائی . کشنده . در تداول فارسی امروز جالب توجه و گاه بمعنی موضوع خوش آیند و مرادف «انترسان » بکار رود. || غوغاکننده . آوازدهنده . || آنکه ارزاق رابه سوی شهرها حمل و نقل میکند <spa