جانتاواژهنامه آزادجانتا در گویش و زبان کردی به معنی بغچه و کیف دستی که می تواند چرمی و یا پارچه ای و یا پشمی باشد
جنثاءلغتنامه دهخداجنثاء. [ ج ِ ] (اِخ ) موضعی است در شام بین دمشق و بعلبک . (معجم البلدان ) (مراصد).
زنتالغتنامه دهخدازنتا. [ زَ ] (اِخ ) سنتا . شهری است در یوگسلاوی که بر کنار «تیسزا» واقع است و 24900 تن سکنه دارد و در سال 1697 م . شاهزاده اوژن در اینجا بر ترکها غلبه یافت . (از لاروس ).
جنثیلغتنامه دهخداجنثی . [ ج ُ ثی ی ] (ع اِ) شمشیر. || زره گر. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (آنندراج ). || آهن نیکو. (منتهی الارب ). بهترین و نیکوترین آهن . (از اقرب الموارد) (آنندراج ). || آهنگر. (منتهی الارب ). زراد. (اقرب الموارد) (آنندراج ).