خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جاورس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
جاورس
/jāvars/
معنی
= گاورس
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
جاورس
لغتنامه دهخدا
جاورس . [ وَ ] (اِ) نوعی از غله باشد. (آنندراج ). معرب گاورس . (آنندراج ) (غیاث اللغات ).گاورس . (مهذب الاسماء). معرب گاورس است که ارژن باشد. (منتهی الارب ). معرب گاورس و آن غیر ارزن است که ذرت باشد. (یادداشت مؤلف ). جاورش کنخرس . رجوع به لکلرک در ش...
-
جاورس
لغتنامه دهخدا
جاورس . [ وَ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان اسفندقه بخش ساردوئیه شهرستان جیرفت . در 120 هزارگزی جنوب ساردوئیه و 10 هزارگزی شمال راه فرعی بافت جیرفت واقع شده و 4 تن سکنه دارد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
-
جاورس
لغتنامه دهخدا
جاورس . [ وَ ] (اِخ ) قریه ای است از قرای بلوک عورفان از بلوکات هرات در شمال رود هری رود واقع و متصل ببلوک انجیل . خیابانی در آن حدود است که مقابر بزرگان در آن بسیار است . (از مرآت البلدان ج 4 ص 131).
-
جاورس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب، مٲخوذ از فارسی: گاورس] (زیستشناسی) jāvars = گاورس
-
جاورس
فرهنگ فارسی معین
(وَ) (اِ.) نک گاورس .
-
جاورس
لهجه و گویش مازنی
jaavers گاورس:گرس ارزن زرد
-
واژههای مشابه
-
جاورس هندی
لغتنامه دهخدا
جاورس هندی . [ وَ س ِ هَِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) ذرت است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). رجوع به ذرت شود.
-
جستوجو در متن
-
جاورش
لغتنامه دهخدا
جاورش . [ وَ ] (اِ) جاورس . (دزی ج 1). رجوع به جاورس شود.
-
هرقلوس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب، مٲخوذ از یونانی] ‹هرقلوه› (زیستشناسی) harqalus ۱. کاسنی صحرایی.۲. جاورس.
-
قوناق
لغتنامه دهخدا
قوناق .[ ] (ترکی ، اِ) جاورس است . (فهرست مخزن الادویه ).
-
شوش
لغتنامه دهخدا
شوش . [ ش َ / شُو] (اِ) به فارسی جاورس است . (فهرست مخزن الادویه ).
-
لهون
لغتنامه دهخدا
لهون . [ ] (هندی ، اِ) به هندی جاورس است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ).
-
گاورس هندی
لغتنامه دهخدا
گاورس هندی . [ وَ س ِ هَِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) ذرت . بلال . گندمکه . گندم مکه . جاورس هندی .