جاگذاشتنلغتنامه دهخداجاگذاشتن . [گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) فراموش کردن چیزی در جائی . || نصب کردن : در را جا گذاشت ؛ در را نصب کرد.
جادوستانلغتنامه دهخداجادوستان . [ س ْ / س ِ ] (اِ مرکب ) جایگاه جادوان . محلی که جادوان در آن جمع باشند. محل سکونت جادوان . مجازاً به هندوستان نیز گفته شود : ببرم پی از خاک جادوستان شوم با سپر سوی هندوستان . ف