جوجة آشیانه،جوجة لانهnestlingواژههای مصوب فرهنگستانجوجهای که هنوز قادر به پرواز نیست و در آشیانه به سر میبرد
زایجهلغتنامه دهخدازایجه . [ ج َ / ج ِ ] (اِ) زایجه لوحه ٔ مربع یا دائره واری است که برای نشان دادن مواضع ستارگان در فلک ، ساخته میشود تا برای بدست آوردن حکم [ طالع ] مولد [ ولادت ، زایش ] و چیزهای دیگر بدان بنگرند. اشتقاق فارسی زایجه از زایش بمعنی مولد است ، س
جوجهلغتنامه دهخداجوجه . [ جو ج َ / ج ِ ] (اِ) بر وزن و معنی جوژه است که بچه ٔ ماکیان باشد. (برهان ).- مثل جوجه .- امثال : جوجه را آخر پائیز می شمارند .
جوزهلغتنامه دهخداجوزه . [ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان حومه ٔ بخش دستجرد خلجستان شهرستان قم دارای 215 تن سکنه . آب آن از قنات و محصول آن غلات ، بنشن و انگور و شغل اهالی زراعت است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1). از دیه های ور
رایشستاینلغتنامه دهخدارایشستاین . (اِخ ) شیمیدان سوئیسی که در سال 1950 م . بسبب تحقیق درباره کورتیزن بدریافت جایزه ٔ نوبل نایل آمد. (از اعلام المنجد).
تمسنلغتنامه دهخداتمسن . [ ت ُ س ُ ] (اِخ ) سِر جوزف جان ... فیزیکدان انگلیسی (1856-1940 م .) است اودر نزدیکی منچستر متولد شد و درباره ٔ مصالح ماده و الکترون مطالعات قابل توجهی کرد و در سال 1906</spa
ریلایلغتنامه دهخداریلای . [ رِ] (اِخ ) جان ویلیام استرات (لرد). فیزیکدان انگلیسی (1842 - 1919 م .). وی باهمراهی رامسه به کشف آرگون نایل آمد و در 1904 م .جایزه ٔ نوبل را دریافت داشت . (فرهنگ فا
هاورثلغتنامه دهخداهاورث . (اِخ ) سر والتر نورمان . شیمیدان معروف انگلیسی و برنده ٔ جایزه ٔ نوبل سال 1937 م . به سال 1883 م . به دنیا آمد وی در شیمی آلی مقام ارجمندی داشت و جایزه ٔ نوبل را در شیمی بسبب کار مهم خود در کربوهیدرات
جایزهفرهنگ فارسی عمیدعطیهای که به برندۀ مسابقه یا به کسی که کار خوبی انجام داده باشد بدهند؛ صله؛ عطیه؛ پاداش.
جایزهلغتنامه دهخداجایزه . [ ی ِ زَ / زِ ] (ع اِ) پاداش . ج ، جوائز : جایزه خواهم یکی کم بدهی اندکی ورندهی بیشکی ز ایزد خواهم عیاد. منوچهری .هرچه لبت را بسخن ره در اوست جایزه ٔ قد سمعاﷲ در اوست .
جایزهفرهنگ فارسی عمیدعطیهای که به برندۀ مسابقه یا به کسی که کار خوبی انجام داده باشد بدهند؛ صله؛ عطیه؛ پاداش.
جایزهلغتنامه دهخداجایزه . [ ی ِ زَ / زِ ] (ع اِ) پاداش . ج ، جوائز : جایزه خواهم یکی کم بدهی اندکی ورندهی بیشکی ز ایزد خواهم عیاد. منوچهری .هرچه لبت را بسخن ره در اوست جایزه ٔ قد سمعاﷲ در اوست .