جایشةلغتنامه دهخداجایشة. [ ی ِ ش َ ](ع اِ) جائشة دل . (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء). قلب . روح . نفس . (از ناظم الاطباء). رجوع بجائشة شود.
جوسهلغتنامه دهخداجوسه . [ ج َ / جُو س َ / س ِ] (اِ) کوشک و بالاخانه را گویند و معرب آن جوسق است . (برهان ) (آنندراج ). قصر. کاخ . رجوع به جوسق شود.
جوسةلغتنامه دهخداجوسة. [ س َ ] (ع اِ) جوسةالناظر؛ شدت نگاه و پی درپی نگاه کردن . (ذیل اقرب الموارد).