لغتنامه دهخدا
جهاز. [ ج َ ] (ع اِ) رخت مرده و عروس و مسافر. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به جِهاز شود. || مجموعه ٔ اعضایی که عمل معینی را انجام دهند. دستگاه . || آنچه بر پشت شتر بود از پالان و هوید و جز آن . (مهذب الاسماء). پالان شتر. || فرج زن . (منتهی الارب ) (ذیل اقرب الموارد) (ا