جداساز برخوردیimpinger, impingement separatorواژههای مصوب فرهنگستاننوعی افزارۀ نمونهبرداری که از آن برای جمعآوری آلایندههای هوا در جداسازی برخوردی استفاده میشود
جداسازdisconnector, sectionneurواژههای مصوب فرهنگستانافزارهای که در وضعیت باز، بین دو نقطه از مدار، عایق هوا ایجاد میکند
خط جداسازdividing lineواژههای مصوب فرهنگستانخطکشی محوری دارای یک یا دو خط موازی که ممتد یا مقطع است و برای نشان دادن تمایز جهت حرکت در دو طرف خط طراحی میشود
جداساز بادیpneumatic bulkheadواژههای مصوب فرهنگستانابزار ایمنسازی حمل بار در واگن که معمولاً شامل کیسههای بزرگ هواست که بین بارهای دارای حجم زیاد فشار طولی ایجاد میکند تا از حرکت جانبی یا طولی آنها جلوگیری کند
جداسازی برخوردیimpingementواژههای مصوب فرهنگستاندر نمونهبرداری هوا، فرایند جمعآوری گازها و ذرات معلق و هواویزها ازطریق قرار دادن جریان گازِ مورد نمونهبرداری در معرض برخورد شدید با یک سطح
جداسازdisconnector, sectionneurواژههای مصوب فرهنگستانافزارهای که در وضعیت باز، بین دو نقطه از مدار، عایق هوا ایجاد میکند
خط جداسازdividing lineواژههای مصوب فرهنگستانخطکشی محوری دارای یک یا دو خط موازی که ممتد یا مقطع است و برای نشان دادن تمایز جهت حرکت در دو طرف خط طراحی میشود
جداسازdisconnector, sectionneurواژههای مصوب فرهنگستانافزارهای که در وضعیت باز، بین دو نقطه از مدار، عایق هوا ایجاد میکند