جداوللغتنامه دهخداجداول . [ ج َ وِ ] (ع اِ) ج ِ جدول به معنی خطوط و انهار. (غیاث اللغات ) (آنندراج ) (از قطر المحیط). انهار صغیر. (مرصع). رجوع به جدول شود. || رگهای کلان تر از سو
جداول زیج بطلمیوسلغتنامه دهخداجداول زیج بطلمیوس . [ ج َ وِ ل ِ ج ِ ب َ ل َ ] (اِخ ) نام کتابی از بطلیموس که معروف به القانون المسیر(؟) است و شرح ثاون اسکندرانی بر آن را مسلمین میشناخته اند.
جدالةلغتنامه دهخداجدالة. [ ج َ ل َ ] (ع اِ) زمین . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) : قد اَرکب ُ الاَّلةَ بعد الآلةواَترک العاجزَ بالجَدالة. (از اقرب الموا
جداوةلغتنامه دهخداجداوة. [ ج ِدْ دا وَ ] (اِخ ) قریه ای است از قریه های برقه در مغرب که آن را جداوة حیان گویند و فاصله ٔآن با وادی مخبل هشت فرسخ است . (ازمعجم البلدان ).جداوی [ ج
جداول زیج بطلمیوسلغتنامه دهخداجداول زیج بطلمیوس . [ ج َ وِ ل ِ ج ِ ب َ ل َ ] (اِخ ) نام کتابی از بطلیموس که معروف به القانون المسیر(؟) است و شرح ثاون اسکندرانی بر آن را مسلمین میشناخته اند.
tablesدیکشنری انگلیسی به فارسیجداول، جدول، میز، فهرست، سفره، لوح، کوهمیز، لیست، مطرح کردن، از دستور خارج کردن، روی میز گذاشتن، در فهرست نوشتن
سالنمای نجومیalmanacواژههای مصوب فرهنگستانکتابی شامل جداول نجومی و پیشبینی پدیدههای نجومی که بهطور سالانه منتشر میشود