جدول بندیفرهنگ فارسی عمید۱. ساختن دیوارۀ کوتاه بتونی در کنار جوی آب، میدان، پیادهرو، خیابان، و امثال آن.۲. کشیدن جدول؛ رسم کردن جدول بر کاغذ.۳. [قدیمی] نهرسازی در کنارۀ خیابانها.
جدول بندیلغتنامه دهخداجدول بندی . [ ج َدْ وَ ب َ ] (حامص مرکب ) نهرسازی . جدول کشی ، چنانکه در باغ و خیابان . || شکلی با خطوط متوازی و متقاطع کشیدن ، چنانکه در کتاب یا رساله جدولی برای نشان دادن جزئیات موضوعی ترسیم کنند.
جدول بندی کردنلغتنامه دهخداجدول بندی کردن . [ ج َدْ وَ ب َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) نهر کندن ، جوی خرد ساختن . چنانکه گویند: باغ یا خیابان را جدول بندی میکنند. || شبکه کشیدن با خطوط در کتاب و امثال آن .