جدیدةلغتنامه دهخداجدیدة. [ ج َ دی دَ ] (اِخ ) نام دو ده است بمصر که یکی از آنها در کوره [ ناحیه ] شرقی و دیگری در کوره [ ناحیه ] مرتاحیه واقع است . (از معجم البلدان ).
جدیدةلغتنامه دهخداجدیدة. [ ج َ دی دَ ] (اِخ ) نام موضعی است به ارض غور یعنی به دره ٔ اورشلیم . (یادداشت مؤلف ).
جدیدةلغتنامه دهخداجدیدة. [ ج َ دی دَ ] (ع ص ، اِ) تأنیث جدید. (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).مقابل عتیقة. ضد کهنه . (از معجم البلدان ). رجوع به جدید شود. || دو قروش و 20 نصف فضة. (از النقود ص 141). || تکلتوی زین . (آنندراج ).<
جدیدةلغتنامه دهخداجدیدة. [ ج ُ دَ دَ ] (اِخ ) قلعه ای است استوار نزدیک حصن کیفا. (منتهی الارب ). اسم قلعه ای است در ناحیه ٔ [ کوره ] بین النهرین که بین نصیبین و موصل قرار گرفته و بیشتر جزء مستملکات صاحب موصل است و این قلعه ای قدیمی و بسیار استوار است و توابع آن متصل بتوابع حصن کیفا میباشد. و د
جدیدةلغتنامه دهخداجدیدة. [ ج ُ دَ دَ ] (اِخ ) نام موضعی است به نجد و در آن مرغزاری است . (از منتهی الارب ).
جذیذةلغتنامه دهخداجذیذة. [ ج َ ذی ذَ ] (ع اِ) پِست . (منتهی الارب ) (آنندراج ). پست و سویق . (ناظم الاطباء) (از شرح قاموس ). جذیذ. رجوع به جذیذ شود.
یزدادیلغتنامه دهخدایزدادی . [ ی َ ] (ص نسبی ) منسوب است به یزداد که انتساب اجدادی است . (از لباب الانساب ).
یزدادیلغتنامه دهخدایزدادی . [ ی َ ] (اِ) نوعی از قلیه و یا قیمه که پس از پخته شدن بر بالای آن تخم مرغ گذارند. (ناظم الاطباء) (از انجمن آرا) (آنندراج ) (از برهان ) : خورد مخالفان تو خون دل و جگرقوت موافقان تو یزدادی و عسل . طیان .خاک
غیناءالجدیدةلغتنامه دهخداغیناءالجدیدة. [ ئُل ْ ج َ دی دَ ] (اِخ ) غینیاالجدیده . جزیره ٔ بزرگی است که در شمال استرالیا واقع است . همان گینه ٔ جدید یا گینه ٔ نو است . رجوع به گینه ٔ جدید، گینه ٔ نو، معجم البلدان چ 1325 هَ . ق . ج 2 ذی
غینیاالجدیدةلغتنامه دهخداغینیاالجدیدة. [ یَل ْ ج َ دَ ] (اِخ ) گینه ٔ نو. رجوع به گینه ٔ نو، غیناءالجدیدة و اعلام المنجد شود.