جرثقیلفرهنگ فارسی عمید۱. دستگاهی مکانیکی دارای زنجیر و چرخهای دندانهدار که با آن بارهای سنگین را جابهجا میکنند.۲. (اسم مصدر) [قدیمی] علم حرکت دادن اجسام سنگین؛ جرِاِثقال.
جرثقیللغتنامه دهخداجرثقیل . [ ج َرْ رِ ث َ ] (اِ مرکب ) نام علمی است که در آن قواعد کشیدن و برداشتن بارهای گران مندرج است . چنانکه گردون که به ارابه شهرت دارد و به هندی گاری وچهکرا گویند یکی از جمله اقسام جرثقیل است . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). علم الحیل . ابزاری که بدان سنگینی ها را بردارند، م
جندیکشنری عربی به فارسیماشين پنبه پاک کني , جرثقيل پايه دار , افزار , ماشين , حيله و فن , عرق جو سياه , جين , گرفتارساختن , پنبه را پاک کردن
ginsدیکشنری انگلیسی به فارسیدروغ میگه، جین، ماشین پنبه پاک کنی، ماشین، حیله و فن، جرثقیل پایه دار، افزار، عرق جو سیاه، گرفتار ساختن، پنبهرا پاک کردن
جرثقیلفرهنگ فارسی عمید۱. دستگاهی مکانیکی دارای زنجیر و چرخهای دندانهدار که با آن بارهای سنگین را جابهجا میکنند.۲. (اسم مصدر) [قدیمی] علم حرکت دادن اجسام سنگین؛ جرِاِثقال.
جرثقیللغتنامه دهخداجرثقیل . [ ج َرْ رِ ث َ ] (اِ مرکب ) نام علمی است که در آن قواعد کشیدن و برداشتن بارهای گران مندرج است . چنانکه گردون که به ارابه شهرت دارد و به هندی گاری وچهکرا گویند یکی از جمله اقسام جرثقیل است . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). علم الحیل . ابزاری که بدان سنگینی ها را بردارند، م
جرثقیلفرهنگ فارسی عمید۱. دستگاهی مکانیکی دارای زنجیر و چرخهای دندانهدار که با آن بارهای سنگین را جابهجا میکنند.۲. (اسم مصدر) [قدیمی] علم حرکت دادن اجسام سنگین؛ جرِاِثقال.
جرثقیللغتنامه دهخداجرثقیل . [ ج َرْ رِ ث َ ] (اِ مرکب ) نام علمی است که در آن قواعد کشیدن و برداشتن بارهای گران مندرج است . چنانکه گردون که به ارابه شهرت دارد و به هندی گاری وچهکرا گویند یکی از جمله اقسام جرثقیل است . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). علم الحیل . ابزاری که بدان سنگینی ها را بردارند، م
راهنمای جرثقیلhatchman, hatch tender, hatchminder, hatch signal manواژههای مصوب فرهنگستانشخصی که در کنار انبار میایستد و برای جابهجایی بار به رانندة جرثقیل علامت میدهد
افزاربند جرثقیلcrane rigger, cranemanواژههای مصوب فرهنگستانافزاربندی که تجهیزات و متعلقات جرثقیل را برای جابهجایی بار آماده میکند