جرمگانلغتنامه دهخداجرمگان . [ ] (اِخ ) شهرکی است [ از خراسان ] با کشت و برز بسیار و آبادان و اندر میان کوه و دشت نهاده از حدود نیشابور است . (از حدود العالم چ دانشگاه ص 90). و رجوع به جرمغان و جرمقان شود.
زرمانلغتنامه دهخدازرمان . [ زَ ] (اِخ ) از قرای سمرقند است که تا سمرقند هفت فرسخ فاصله دارد. (از معجم البلدان ). نام قریه ای به سمرقند. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
زرمانلغتنامه دهخدازرمان . [ زَ ] (اِخ ) نام ابراهیم علیه السلام . (برهان ) (آنندراج ). یکی از نامهای حضرت ابراهیم خلیل . (ناظم الاطباء). رجوع به زروان شود.
جرمانلغتنامه دهخداجرمان . [ ] (اِخ ) نام یکی از پانزده پاره دیه که با ساختن خانه ها بهم پیوست و شهر اصفهان شد و محلتها را بدان نام دیه ها بازخوانند. (از مجمل التواریخ و القصص ص 524).
جرمانلغتنامه دهخداجرمان . [ ج َ ] (اِخ ) تلفظ ترکی آلمان و ژرمن . رجوع به آلمان و ژرمن و قاموس الاعلام ترکی شود.
جرمانلغتنامه دهخداجرمان . [ ج ِ ] (ع اِ) تن . (منتهی الارب ). تن و بدن .(ناظم الاطباء). جسم حیوان و جز آن . (از اقرب الموارد). جِرم . (اقرب الموارد). جُرمان . (ناظم الاطباء).