جرواتکنیلغتنامه دهخداجرواتکنی . [ ج َ ت ِ ک َ ] (اِخ ) منصوربن محمدبن احمد سجستانی مکنی به ابوسعد. از روات بود و از ابوالحسن علی بن بسرلیثی حافظ سجزی استماع حدیث کرد. (از معجم البلدان ) (از لباب الانساب ).
جرواتکنیلغتنامه دهخداجرواتکنی . [ ج َ ت ِ ک َ ] (ص نسبی ) این کلمه منسوب است به جرواتکن که از قرای سجستان است و گروهی نامی بدانجا منسوبند. (از معجم البلدان ) (از لباب الانساب ).
جرواتکنلغتنامه دهخداجرواتکن . [ ج َ ت ِ ک َ ] (اِخ ) از قرای سجستان است و آن را کروتکن گویند. (از معجم البلدان ) (از لباب الانساب ) (از مرآت البلدان ج 4 ص 223). و صاحب تاریخ سیستان در ضمن فصل دیه ها آرد: جرواتکن نه از حالق نو اس