لغتنامه دهخدا
جزازة. [ ج ُ زَ ] (ع اِ) هر چیز بریده و فریزشده . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (از آنندراج ). آنچه از ادیم و جز آن بیفتد چون بریده شود. (از اقرب الموارد). آنچه بریده شده از پشم و بکار نرفته است . جُزاز. جِزّة. (از متن اللغة). ریزه های ادیم و چرم و کاغذ و جز آن . تُک قیچی (در