جزکشلغتنامه دهخداجزکش . [ ج ُ ک َ ] (اِ مرکب ) مقوا و یا قطعه ٔ تیماج دولایی که در آن جزوه و کاغذ گذارند. (ناظم الاطباء).
جزگیرلغتنامه دهخداجزگیر. [ ج ُ ] (اِ مرکب ) آلتی که کتاب را در وقت خواندن و یا نوشتن باز نگاه میدارد. || جُزکَش ، به معنی مقوا یا قطعه ٔ تیماج دولایی که در آن جزوه و کاغذ گذارند. (ناظم الاطباء). رجوع به جزکش شود.
جزدانلغتنامه دهخداجزدان . [ ج ُ ] (معرب ، اِ مرکب ) معرب و مرکب از جزء عربی و دان فارسی به معنی کیف ، و جِزْدان نیز گفته اند. (از دزی ). جزکش و آلتی که در آن جزوه گذارند. (ناظم الاطباء).