زجرةلغتنامه دهخدازجرة. [ زَ رَ ] (ع مص ) واحد زجر. در سوره ٔ نازعات از قرآن آمده : فانما هی زجرة واحدة (19/37)؛ یعنی آن (نفخه ٔ دوم ) فقط یک بار بانگ است . (از محیط المحیط). یک بار زجر است و در قرآن است ... (از اقرب الموارد): فانما هی زجرة واحدة؛ اکنون پس چنی
جزرةلغتنامه دهخداجزرة. [ ج َ زَ رَ ] (اِخ ) لقب صالح حافظبن محمد است . (منتهی الارب ). صالح بن محمدبن عمروبن حبیب اسدی ، مکنی به ابوعلی . از ائمه ٔ اهل حدیث است . وی بسال 210 هَ . ق . در کوفه بدنیا آمد و در بغداد سکونت گزید و به شام و مصر و خراسان در طلب حدیث
جزرةلغتنامه دهخداجزرة. [ ج َ زَ رَ ] (ع اِ) یکی جَزور بمعنی گوسفند کشتنی . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). || گوسفند فربه . (از مهذب الاسماء نسخه ٔ خطی ) (دهار). یکی جَزَر بمعنی گوسفند فربه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || یکی از جَزَر بمعنی آداک . یعنی یک جزیره . || یکی از جَزَر و جِ
شعبة مرجانيةدیکشنری عربی به فارسیتپه دريايي , جزيره نما , مرض جرب , پيچيدن و جمع کردن بادبان , جمع کردن
جزیرهلغتنامه دهخداجزیره . [ ج َ رَ ] (اِخ ) زمینی است به بصرة. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). زمینی است به بصرة، که فاصله ٔ بین آن و ابله را درختان نخل پر میکنند و نام جزیره خاص آن باشد. (از تاج العروس ).
جزیرهلغتنامه دهخداجزیره . [ ج َ رَ ] (ع اِ) آداک . و بدین جهت جزیره اش نامیدند که از زمین جدا و منقطع است . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). موضع خشک میان دریا. (آنندراج ). یکی جزائر دریا و بدان جهت که از قسمت معظم زمین جدا است جزیره اش نامیدند. (تاج العروس از صحاح ). زمینی که مد به آن نرسد.
جزیرهلغتنامه دهخداجزیره . [ ج ُ زَ رَ ] (اِخ ) نام دختر پیران ویسه است که بحباله ٔ سیاوش بود و فرود نام پسر اوست . (شرفنامه ٔ منیری ). مصحف جَریره . رجوع به جَریره شود.
اتابکان الجزیرهلغتنامه دهخدااتابکان الجزیره . [ اَ ب َ ن ِ اَ ج َ رَ ] (اِخ ) (576 - 648 هَ . ق .). رجوع به اتابکان الجزیره و شام شود. رجوع به طبقات سلاطین اسلام ص 145 شود.
واسطالجزیرهلغتنامه دهخداواسطالجزیره . [ س ِ طُل ْ ج َ رَ ] (اِخ ) نام موضعی است مذکور در شعر ذیل از اخطل شاعر عرب :کذبتک عینک ام رایت بواسطغلس الظلام من الرباب خیالا.و نیز:عفا واسط من اهل رضوی فنبتل فمجتمع الحرین فالصبر اجمل .(معجم البلدان ).
جزیرهلغتنامه دهخداجزیره . [ ج َ رَ ] (اِخ ) زمینی است به بصرة. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). زمینی است به بصرة، که فاصله ٔ بین آن و ابله را درختان نخل پر میکنند و نام جزیره خاص آن باشد. (از تاج العروس ).