جشواد. [ ج َ ] (اِخ ) معرب گشواد است . رجوع به گشواد در همین لغت نامه شود.
جشوات . [ ج َ ش َ ](ع اِ) ج ِ جشو. رجوع به جشو در همین لغت نامه شود.
جسود. [ ج ُ ] (ع اِ) ج ِ جسد، بمعنی تن و بدن و کالبد. رجوع به جسد شود.