جعلفةلغتنامه دهخداجعلفة. [ ج َ ل َ ف َ ] (مص منحوت ) مانند جَعْفَدَه . جعلت فداک گفتن . یا اختصاری از جعلنی اﷲ فداک .
منحوتلغتنامه دهخدامنحوت . [ م َ ] (ع ص ) تراشیده شده . (غیاث ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد).تراشیده شده و نجاری شده . (ناظم الاطباء) : آن بت منحوت چون سیل سیاه نفس بتگر چشمه ای بر شاهراه . مولوی . || برساخته . ساختگی . کلمه ٔ ساخته