جغرافیلغتنامه دهخداجغرافی . [ ج َ فی ی ] (معرب ، ص ، اِ) جغراف . جغرافی دان . عالم جغرافیا. || جغرافی . علم جغرافی . جغرافیا. (دزی ).
چاربریلغتنامه دهخداچاربری . [ ب َ ] (اِخ ) شاخه ای از ایل بختیاری منسوب به طایفه ٔ «آسترکی » که شعبه ای از هفت لنگ بختیاری است . (جغرافی سیاسی کیهان ).
چارگاهیلغتنامه دهخداچارگاهی . (اِخ ) تیره ای از ایل طیبی از شعبه ٔ لیراوی از ایلات کوه کیلویه ٔ فارس . (جغرافی سیاسی کیهان ص 89).
شجرلولغتنامه دهخداشجرلو. [ ش َ ج َ ] (اِخ ) تیره ای از ایل نفر از ایلات خمسه ٔ فارس .(جغرافی سیاسی کیهان ص 87). رجوع به ایل نفر شود.
چاربنیچهلغتنامه دهخداچاربنیچه . [ ب ُ چ َ ] (اِخ ) شعبه ای از طائفه ٔ ایل باصری که تیره ای از ایلات خمسه ٔ فارس بشمار میرود. (جغرافی سیاسی کیهان ص 87).