جلفاظلغتنامه دهخداجلفاظ. [ ج ِ ] (ع ص ) لغتی است در جلفاط. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به جلفاظ شود.
جلفزلغتنامه دهخداجلفز. [ ج َ ف َ ] (ع ص ) سخت و استوار. (منتهی الارب ). جُلافِز: ناقة جَلْفَز؛ شتر درشت واستوار و قوی . (منتهی الارب ). رجوع به جُلافِز شود.
جلافزلغتنامه دهخداجلافز. [ ج ُ ف ِ ] (ع ص ) سخت و درشت و استوار. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به جَلْفَز شود.