جلواءلغتنامه دهخداجلواء. [ ج َل ْ ] (ع ص ) مؤنث اجلی . زنی که پیش سر او عاری از مو باشد. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به اجلی شود. || جبهة جلواء؛ پیشانی فراخ . || سماء جلواء؛ آسمان بی ابر. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
زلیوالغتنامه دهخدازلیوا. [ زُ ] (اِخ ) دهی از دهستان خاوه است که در بخش دلفان شهرستان خرم آباد واقع است و 240 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
اجلیلغتنامه دهخدااجلی . [ اَ لا ] (ع ص )آنکه مویش از پیش سر رفته بود. || که موی هر دو جانب پیشانی وی رفته باشد. مؤنث : جَلْواء.