جلدیلغتنامه دهخداجلدی . [ ج َ ] (حامص ) چستی . جلادت . (از یادداشت های دهخدا). جلادة. (دهار). شجاعت . دلاوری . (از یادداشت های دهخدا). تیزی . گرمی . (از آنندراج ). صرامت : یکی سخت پیمان ستد زو نخست پس آنگه به جلدی ره چاره جست . فردوسی .</p
جلدیلغتنامه دهخداجلدی . [ ج ِ ] (ص نسبی ) پوستی .- امراض جلدی ؛ بیماری های پوستی . (از یادداشت های دهخدا).
جلذیلغتنامه دهخداجلذی . [ ج ُ ذی ی ] (ع ص ،اِ) شتر استوار درشت . (منتهی الارب ). || صانع و کارگر. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || راهب . (اقرب الموارد). پارسای ترسایان . (منتهی الارب ). || خادم کلیسیا. (از اقرب الموارد)(منتهی الارب ). || رفتار سبک و تیز. (منتهی الارب ). ج ، جَلاذی ّ. (منتهی
جلیدیةلغتنامه دهخداجلیدیة. [ ج َ دی ْ ی َ ] (ع ص نسبی ، اِ) طبقه ای است از طبقات چشم و آن عبارت از عدسی الاستیک چشم است و میان عنبیه ٔ و زجاجیه قرار دارد و بوسیله ٔ الیافی بجسم هدبی آویزان است . عدسی . رجوع به چشم و بیماریهای آن تألیف دکتر باستان ج 1 ص <span c
جلیدیهفرهنگ فارسی عمیدجسم جامد و غیرحاجب ماورا به شکل عدس که در قسمت خلفی حدقۀ چشم قرار دارد؛ عدسی چشم.
صقیلةلغتنامه دهخداصقیلة. [ ص َ ل َ ] (ع ص ) مؤنث صقیل .رجوع به صقیل شود : منطبع شود در رطوبت جلیدی از اشباح و اجسام ملون بمیانجی جسمی شفاف که ایستاده بود از او تا سطوح اجسام صقیله . (چهارمقاله ).
طبقات عینلغتنامه دهخداطبقات عین . [ طَ ب َ ت ِ ع َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) صلبیه ، مشیمیه ، شبکیه ، عنکبوتیه ، قرنیه ، ملتحمه . (از برهان ذیل هفت حجله ٔ نور). و صاحب غیاث ذیل هفت پرده ٔ چشم (هفت طبقه ) آرد: هفت پرده ٔ چشم از این قرار است : 1- طبقه ٔ ملتحمه که ا