جمهوریلغتنامه دهخداجمهوری . [ ج َ ] (اِ) شراب کهنه ٔ انگوری را گویند، و بعضی شرابی را گفته اند که سال بر آن گذشته باشد، و بعضی گفته اند شراب مثلث است یعنی سه من شراب انگوری را بجوشانند تا یک من شود، و بعضی دیگر گویند شراب جمهوری آنست که بعد از جوشانیدن یک من به نیم من آید. (برهان ). و رجوع به م
جمهوریلغتنامه دهخداجمهوری . [ ج ُ ] (ص نسبی ، اِ) طرز حکومتی که رئیس آن (رئیس جمهور) از جانب مردم کشور برای مدتی محدود انتخاب میشود. جمهوریت در عربی به این معنی مستعمل است و جمهوری بمعنی طرفدار حکومت مذکور وجمهوریخواه است . (فرهنگ فارسی معین ). امروز در عربی جمهور بضم اول و سوم بمعنی حکومتی که
جمهوریلغتنامه دهخداجمهوری . [ ج ُ ی ی ] (ع اِ) شرابی است مسکر یا نبید انگور که سه سال بر وی گذشته باشد. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). آب انگوری که جوشیده شود تا حدی که نصف حجم آن بخار گردد. وجه تسمیه ٔ این قسم آب انگور جوشیده بدان جهت است که تهیه ٔ آن عمومیت داشته و با وجود آنکه تا حدی سکرآورب
جمهوریفرهنگ فارسی عمید۱. نظام و حکومتی که بهجای پادشاه یک تن از طرف مردم برای مدت معینی به عنوان رئیسجمهور انتخاب میشود.۲. (اسم) [مجاز] کشوری که این نظام در آن حاکم است: جمهوری اسلامی ایران.۳. [قدیمی] شراب انگور که چند سال بر آن گذشته و غلیظ شده باشد؛ شراب مسکر؛ شراب کهنه.
اورگنچلغتنامه دهخدااورگنچ . [ گ ِ ] (اِخ ) شهری است با جمعیت بیش از 10000 تن در جمهوری ازبکستان در واحه ٔ خیوه . از مراکز منسوجات نخی . تا 1937م . اورگنچ نو نام داشت . (از دایرةالمعارف فارسی ).
تاشکندلغتنامه دهخداتاشکند. [ ک َ ] (اِخ ) تاشکنت یا تاشگند. چاچ . تاش . شهری است به آسیای مرکزی که اکنون مرکز جمهوری ازبکستان است . دارای 585 هزار تن سکنه و محصولش ابریشم است . ناظم الاطباء آرد: شهری از ترکستان روس و پایتخت آسیای مرکزی ... و این شهر را در سابق
چاچلغتنامه دهخداچاچ . (اِخ ) نام شهری از ترکستان نزدیک تاشکند مرکز جمهوری ازبکستان . مؤلف حدود العالم آرد: ناحیتی است بزرگ و آبادان و مردمانی غازی پیشه و جنگ گر و توانگر و بسیارنعمت و از وی کمان و تیر خدنگ و چوب خلنج بسیار افتد. (حدود العالم ). نام شهری است از ماوراءالنهر که به تاشکند اشتها
خیوهلغتنامه دهخداخیوه . [ وَ ] (اِخ ) شهریست از جمهوری ازبکستان که در سال 1956 م . 15400 تن جمعیت داشته است و در ناحیه ٔ خوارزم نزدیک بیابان قراقورم بفاصله ٔ 40 کیلومتری غرب آمودریا و <span c
جمهوریلغتنامه دهخداجمهوری . [ ج َ ] (اِ) شراب کهنه ٔ انگوری را گویند، و بعضی شرابی را گفته اند که سال بر آن گذشته باشد، و بعضی گفته اند شراب مثلث است یعنی سه من شراب انگوری را بجوشانند تا یک من شود، و بعضی دیگر گویند شراب جمهوری آنست که بعد از جوشانیدن یک من به نیم من آید. (برهان ). و رجوع به م
جمهوریلغتنامه دهخداجمهوری . [ ج ُ ] (ص نسبی ، اِ) طرز حکومتی که رئیس آن (رئیس جمهور) از جانب مردم کشور برای مدتی محدود انتخاب میشود. جمهوریت در عربی به این معنی مستعمل است و جمهوری بمعنی طرفدار حکومت مذکور وجمهوریخواه است . (فرهنگ فارسی معین ). امروز در عربی جمهور بضم اول و سوم بمعنی حکومتی که
جمهوریلغتنامه دهخداجمهوری . [ ج ُ ی ی ] (ع اِ) شرابی است مسکر یا نبید انگور که سه سال بر وی گذشته باشد. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). آب انگوری که جوشیده شود تا حدی که نصف حجم آن بخار گردد. وجه تسمیه ٔ این قسم آب انگور جوشیده بدان جهت است که تهیه ٔ آن عمومیت داشته و با وجود آنکه تا حدی سکرآورب
جمهوریفرهنگ فارسی عمید۱. نظام و حکومتی که بهجای پادشاه یک تن از طرف مردم برای مدت معینی به عنوان رئیسجمهور انتخاب میشود.۲. (اسم) [مجاز] کشوری که این نظام در آن حاکم است: جمهوری اسلامی ایران.۳. [قدیمی] شراب انگور که چند سال بر آن گذشته و غلیظ شده باشد؛ شراب مسکر؛ شراب کهنه.
جمهوریلغتنامه دهخداجمهوری . [ ج َ ] (اِ) شراب کهنه ٔ انگوری را گویند، و بعضی شرابی را گفته اند که سال بر آن گذشته باشد، و بعضی گفته اند شراب مثلث است یعنی سه من شراب انگوری را بجوشانند تا یک من شود، و بعضی دیگر گویند شراب جمهوری آنست که بعد از جوشانیدن یک من به نیم من آید. (برهان ). و رجوع به م
جمهوریلغتنامه دهخداجمهوری . [ ج ُ ] (ص نسبی ، اِ) طرز حکومتی که رئیس آن (رئیس جمهور) از جانب مردم کشور برای مدتی محدود انتخاب میشود. جمهوریت در عربی به این معنی مستعمل است و جمهوری بمعنی طرفدار حکومت مذکور وجمهوریخواه است . (فرهنگ فارسی معین ). امروز در عربی جمهور بضم اول و سوم بمعنی حکومتی که
جمهوریلغتنامه دهخداجمهوری . [ ج ُ ی ی ] (ع اِ) شرابی است مسکر یا نبید انگور که سه سال بر وی گذشته باشد. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). آب انگوری که جوشیده شود تا حدی که نصف حجم آن بخار گردد. وجه تسمیه ٔ این قسم آب انگور جوشیده بدان جهت است که تهیه ٔ آن عمومیت داشته و با وجود آنکه تا حدی سکرآورب
جمهوریفرهنگ فارسی عمید۱. نظام و حکومتی که بهجای پادشاه یک تن از طرف مردم برای مدت معینی به عنوان رئیسجمهور انتخاب میشود.۲. (اسم) [مجاز] کشوری که این نظام در آن حاکم است: جمهوری اسلامی ایران.۳. [قدیمی] شراب انگور که چند سال بر آن گذشته و غلیظ شده باشد؛ شراب مسکر؛ شراب کهنه.