جنعیظلغتنامه دهخداجنعیظ. [ ج ِ ] (ع ص ) مرد کوتاه پا و بسیارخوار. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (ذیل اقرب الموارد) (از تاج العروس ).
جنعظلغتنامه دهخداجنعظ. [ ج ِ ع ِ ] (ع ص ) پیر آزناک و ناکس . || درشت خوی و گول . (ذیل اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
جنعاظلغتنامه دهخداجنعاظ. [ ج ِ ] (ع ص ) گول و بدخوی که بر طعام همه را دشمن گیرد. (منتهی الارب ) (ذیل اقرب الموارد)(ناظم الاطباء) (آنندراج ). رجوع به ماده ٔ بعد شود.
گزینش جنسیsexual selectionواژههای مصوب فرهنگستانصورتی از انتخاب طبیعی که در آن براساس نظریۀ داروین، یک جنس، جنس مقابل را برمیگزیند
جنزلغتنامه دهخداجنز. [ ج َ ] (ع اِ) خانه ٔ گلین وکوچک . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (آنندراج ).
جنزلغتنامه دهخداجنز. [ ج َ ] (ع مص ) گرد آوردن . || پوشیدن . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ). || جُنِزَ جنزاً (مجهول )؛ مردن و در جنازه قرار داده شدن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).