خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جنم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
جنم
/janam/
معنی
۱. سرشت؛ ذات.
۲. [مجاز] توانایی؛ شایستگی.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
جنم
لغتنامه دهخدا
جنم . [ ج َ ن َ ](اِ) شکل و هیأت . صورت . قیافه . (ناظم الاطباء). || ذات . سرشت . طبیعت . (فرهنگ فارسی معین ): جنم فلانی بد است ، فلانی بدجنم است ؛ بدخو و بدخلق است .
-
جنم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) janam ۱. سرشت؛ ذات.۲. [مجاز] توانایی؛ شایستگی.
-
جنم
فرهنگ فارسی معین
(جَ نَ) (اِ.) 1 - ذات ، سرشت . 2 - صورت ، قیافه .
-
جنم
لهجه و گویش مازنی
jannem دوزخ – جهنم
-
جنم
واژهنامه آزاد
(جَنَم) جرات جِسارت داشتن توانایی، برای برخورد و حلِ مشکلات.
-
جنم
واژهنامه آزاد
:لیاقت قیافه توانایی شایستگی
-
واژههای مشابه
-
جَنَم
لهجه و گویش تهرانی
طبع، اصل، نوع،ذات،خمیره
-
جَنُم
لهجه و گویش بختیاری
ja:nom جهنم.
-
جنم کا
لهجه و گویش مازنی
jannem kaa از انواع بازی های بومی که به طور معمول بازی گران آن دو تن ...
-
خوش جنم
لهجه و گویش تهرانی
خوش ترکیب
-
واژههای همآوا
-
جَنَم
لهجه و گویش تهرانی
طبع، اصل، نوع،ذات،خمیره
-
جَنُم
لهجه و گویش بختیاری
ja:nom جهنم.