خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جهاندن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
جهاندن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) ‹جهانیدن› jahāndan به جستوخیز، پرش، یا حرکت وادار کردن.
-
جستوجو در متن
-
جهانیدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) [قدیمی] jahānidan =جهاندن
-
خیزانیدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) ‹خیزاندن› [قدیمی] xizānidan ۱. خیز دادن؛ جهاندن.۲. کسی را از زمین بلند کردن و به حالت ایستاده درآوردن.
-
جهان
فرهنگ فارسی عمید
(بن مضارعِ جهاندن و جهانیدن) jahān ۱. =جهاندن۲. (صفت، قید) در حال جهیدن؛ جهنده.