جهت میانهmiddle voiceواژههای مصوب فرهنگستانجهتی که در آن فاعل دستوری از سویی عمل را آغاز میکند و از سوی دیگر خود از آن تأثیر میپذیرد
جتjetواژههای مصوب فرهنگستانبادهای نسبتاً قوی متمرکز در یک جریان باریک در جوّ متـ . جریان جتی jet stream
جهتدیکشنری فارسی به انگلیسیaspect, bearing, course, current, direction, hand, orientation, respect, sake , side, trend, turn, way, ways _
چهارجهتلغتنامه دهخداچهارجهت . [ چ َ / چ ِ ج َ هََ ] (اِ مرکب ) چهار حد اصلی . چهارسوی وچهارطرف : چهار جهت اصلی ؛ مشرق ، مغرب ، شمال و جنوب . چهار جهت فرعی ؛ شمال شرقی ، شمال غربی ، جنوب شرقی و جنوب غربی . || عالم . رجوع به چارجهت شود.
چارجهتلغتنامه دهخداچارجهت . [ ج َ هََ ] (اِ مرکب ) چهارسوی و چهارطرف . (ناظم الاطباء). مشرق و مغرب و شمال و جنوب . چهارسمت . || عالم . (ناظم الاطباء).
شش جهتلغتنامه دهخداشش جهت . [ ش َ / ش ِ ج َ هََ ] (اِ مرکب ) جهات سته . شش طرف ؛ یعنی پیش و پس و چپ و راست و بالا و پایین . (ناظم الاطباء). پیش و پس و چپ و راست و زیر و زبر. (از التفهیم ). اطراف عالم که مشرق و مغرب و جنوب و شمال و تحت و فوق باشد. (آنندراج ) (غی
ده مجهتلغتنامه دهخداده مجهت . [ دِه ْ م َ هََ ] (اِخ ) دهی است از بخش میان کنگی شهرستان زابل . واقع در یازده هزارگزی شمال باختری ده دوست محمد. سکنه ٔ آن 199 تن . آب آن از رودخانه تأمین می شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).<br