جهستانلغتنامه دهخداجهستان . [ ] (اِخ ) از طسوج لنجرود قم . روایتی چنین گوید که این ده را جهستان کابل که ملک اعظم بر او خشم گرفته بود بنا کرده است . (تاریخ قم ج 1 ص 65، 113).
زهستانلغتنامه دهخدازهستان .[ زَ هَِ ] (اِ مرکب ) ایام نفاس و آن روزهای پس از زائیدن است که هنوز در زن عوارض رحمی باقی باشد. (ناظم الاطباء). رجوع به لسان العجم شعوری ج 2 ص 45 شود.