جوابیلغتنامه دهخداجوابی . [ ج َ ] (ع اِ) ج ِ جابیة. (دهار). حوضهای بزرگ . رجوع به جَواب و جابیه شود.
جوابیهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شرایط و عَمَلِ شهود ه، دفاعیه، پاسخنامه، مدرک متقابل دفاع، رد، دفع، تکذیب
جوابیهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شرایط و عَمَلِ شهود ه، دفاعیه، پاسخنامه، مدرک متقابل دفاع، رد، دفع، تکذیب
حاضرجوابیلغتنامه دهخداحاضرجوابی . [ ض ِ ج َ ] (حامص مرکب ) بدون اندیشه جواب دادن . زود پاسخ دادن . بدون اندیشه پاسخ دادن . چگونگی و حالت حاضرجواب : و ابوالاسودمعروف است به حاضرجوابی . (تفسیر ابوالفتوح رازی ).بیاران گفت کز خاکی وآبی ندیدم کس بدین حاضرجوابی .<p cl
کندجوابیلغتنامه دهخداکندجوابی . [ ک ُ ج َ ] (حامص مرکب ) کند بودن در پاسخ دیگران . مقابل حاضرجوابی . (فرهنگ فارسی معین ).