جوشیرلغتنامه دهخداجوشیر. [ ج َ / جُو ] (اِ) بر وزن جوگیر، نوعی از آش باشد که خورند. (آنندراج ) (برهان ). جوشیره . جشیر. (انجمن آرای ناصری ) (آنندراج ). || جولاه و بافنده را نیز گویند و بعربی حائک خوانند. (برهان ) (آنندراج ). رجوع به جوشیره شود.
جوشیرهلغتنامه دهخداجوشیره . [ ج َ / جُو رَ / رِ ] (اِ) بمعنی جوشیر است ، نوعی از آش . (برهان ). طعامی است که بهندش چچیرک نامند. (برهان ) (شرفنامه ٔ منیری ). || استاد جولاه باشد. رجوع به جوشیر شود.
جاسیگاریلغتنامه دهخداجاسیگاری . (اِ مرکب ) در تداول امروز ظرفی که سیگار در آن نهند، جائی که در آن سیگار قرار دهند.