لغتنامه دهخدا
زستن . [ زِ ت َ ] (مص ) مخفف زیستن و بر این قیاس زست و زسته ... (جهانگیری ). مخفف زیستن . (آنندراج ) زیستن و زندگانی کردن . (ناظم الاطباء). زیستن وزنده بودن . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) : اگر از من تو بد نداری بازنکنی بی نیاز روز نیازنه مرا