عصبانی ، عصبی
دبه /()کردن/()کن/مقررات بازی را نقض کردن
بچهای که زیاد گریه میکند،کسی که همیشه نالان است..
صرير
buzz, chatter, drone, gabble, whiz, whizz, yap
peep, twitter
صدای پاره شدن پارچه.
صدای شکستن چوب.
پاره پاره، جرجر کردن
صدای شکستن چوب
پاره پاره،پاره کردن با صدا
جر
hamun .
نوعى انبان کوچک از پوست بره.
شکست دادن (در زورآزمایى)؛ جرّ ومعرکه jarr kâštan .
1. صداى افتادن چینى یا بلور بر زمین؛2. صداى سکّه.
گرماىظهرتابستان، گرماىنیمروزتابستان.
پاره کردن. جر و واجر کردن.
آه و ناله با ناتوانی و به سختی حمل کردن چیزی
تکه تکه و پاره شدن پارچه
صدای شکافتن و جر دادن