لغتنامه دهخدا
جرجرائی . [ ج َ ج َ ] (اِخ ) محمدبن فضل مکنی به ابوجعفر. از وزرای فاضل و ادیب عباسیان بود. مؤلف تجارب السلف آرد: مردی فاضل و ادیب و ظریف بود و گویند در موسیقی دستی داشت و برآن شیفته بود و متوکل با او انس گرفت و کارها به او بازگذاشت اما ارباب سعایت قصد میکردند تا آنگاه که متو