زرقالةلغتنامه دهخدازرقالة. [ زَ ل َ ] (ع اِ) صفیحةالزرقالیه . نوعی از صفحه ٔ فلزی که بر آن صور فلکی و دوائراصلی جونشان داده میشود... (از دزی ج 1 ص 589). رجوع به همین کتاب و ابن زرقیال در همین لغت نامه شود.
زرقالیلغتنامه دهخدازرقالی . [ زَ ] (اِخ ) ابراهیم ابن یحیی النقاش ، مکنی به ابوالسحق معروف به ابن زرقالی یازرقیال . رجوع به ابن زرقیال و دزی ج 1 ص 589 شود.