لغتنامه دهخدا
سپر بر آب افکندن . [ س ِ پ َ ب َ اَ ک َ دَ] (مص مرکب ) کنایه از زبون شدن و فروتنی کردن و تنزل و ترک ننگ و ناموس و عار نمودن . (برهان ) (رشیدی ). در جنگ نامردی کردن و عاجز شدن . (غیاث ) : نصیب روز نگه داشتم دگر چه کنم فکند خواهم چون دیگران بر آب