جینگشایلغتنامه دهخداجینگشای . [ گ ُ ] (اِخ ) جن گشای . جهان گشای .از حکام اولوس جغتای که بسال 734 هَ . ق .1334/ م . بحکومت ماوراءالنهر رسید. (طبقات سلاطین اسلام ص 215).
شاذ جنسيادیکشنری عربی به فارسیداراي احساسات جنسي نسبت به جنس موافق (مثل اينکه مرد بامرد ويا زن بازن دفع شهوت نمايد) , مايل به جنس خود , همجنس باز
جنسیلغتنامه دهخداجنسی . [ ج ِ ] (ص نسبی ) منسوب به جنس . (فرهنگ فارسی معین ). || در اصطلاح متداول امروزی ، آنچه مربوط به امور شهوانی باشد. (فرهنگ فارسی معین ): اعمال جنسی .- جاذبه ٔ جنسی ؛ کششی که از نظر غریزه ٔ جنسی میان دو موجود نر و ماده پدید می آید.- <span
زنشیflapped, flap 4واژههای مصوب فرهنگستانآوایی که تنها در نتیجۀ یک بار تماس سریع یک عضو گویایی متحرک با یک عضو گویایی ثابت ایجاد شود