حبتللغتنامه دهخداحبتل . [ ح َ ت َ ] (ع ص ) مرد کم گوشت وکم جثه ٔ غیر تناور. (منتهی الارب ). کم جثه ٔ ناتناور.
کملغتنامه دهخداکم . [ ک َ ] (ص ، ق ) اندک باشد که در مقابل بسیار است . (برهان ) (آنندراج ). اندک و قلیل . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ فارسی معین ). قلیل . نذر. یسیر. اندک . نزیر. نزر. منزور. بخس . مقابل بسیار و کثیر و زیاد وبیش و افزون . با آمدن ، آوردن ، دادن ، زدن ، شدن ، کردن صرف شود. (یادد