حبتیلغتنامه دهخداحبتی . [ ح َ تی ی ] (ص نسبی ) سمعانی گوید: هذه النسبة الی حبتة، و هی بنت مالک بن عمروبن عوف .
زوال زیستگاهhabitat loss, habitat reductionواژههای مصوب فرهنگستاننابودی دائمی یا تدریجی شرایط زیستمحیطی بهطوریکه تداوم حیات یک اندامگان در آن امکانپذیر نباشد
عادات غذاییfood habits, dietary habits, eating habitsواژههای مصوب فرهنگستانرفتار افراد در انتخاب و مصرف غذا
زیستگاه بحرانیcritical habitatواژههای مصوب فرهنگستانمحدودهای که دولت آن را برای بقا و بازیابی (recavery) گونههای درتهدید یا درخطر مشخص کرده است
زیستگاه حیاتوحشwildlife habitatواژههای مصوب فرهنگستانمحدودهای از خشکی یا آب مانند بیشهزار و کشتزار و چراگاه و شکارگاه و تالاب که نیازهای نوع ویژهای از حیاتوحش یا گروههایی از حیاتوحش را تأمین میکند
خوش صحبتیلغتنامه دهخداخوش صحبتی . [ خوَش ْ / خُش ْ ص ُ ب َ ] (حامص مرکب ) خوش زبانی . خوش تقریری . خوش سخنی . || خوش معاشرتی . خوش رفتاری : گرچه باناز امامی است به همسایگیت تو ز خوش صحبتیش باطرب و بانازی .سوزنی
هم صحبتیلغتنامه دهخداهم صحبتی . [ هََ ص ُ ب َ ] (حامص مرکب ) همنشینی . هم سخن شدن . مصاحبت : دوستی خدا عوض میدهد به او هم صحبتی پیغمبران نیکوکار را. (تاریخ بیهقی ).چون به هم صحبتیش پیوستم به کُله داریش کمر بستم . نظامی .هم صحبتی که میگ
صحبتیلغتنامه دهخداصحبتی . [ ص ُ ب َ ] (ص نسبی ) هم صحبت . همنشین : عمریست که ما صحبتی غم شده ایم سرمایه ٔ رشک اهل عالم شده ایم باقر! من و غم جدا نگردیم ز هم افیونی آشنائی هم شده ایم .باقرکاشی (از آنندراج ).