حبیبیلغتنامه دهخداحبیبی . [ ح َ ] (اِخ ) اندلسی . محمدبن سلیمان بن احمدبن حبیب بن عبدالملک بن عمربن ولیدبن عبدالملک بن مروان حبیبی اندلسی . وی از رجال بلد خویش روایت دارد و در همانجا در محرم سال 328 هَ . ق . یا 329 در گذشت . (
حبیبیلغتنامه دهخداحبیبی . [ ح َ ] (اِخ ) مروزی . ابوبکر عبدالرحمان بن عبداﷲبن محمدبن حبیب بن حماد. وی از محمدبن ابراهیم ابوحمزه ٔ مروزی روایت دارد. و ابومحمد عبداﷲبن احمدبن حمویة هروی از وی روایت کند. دارقطنی گوید:حبیبی عبدالرحمان حسنی مروزی و پسر عم او علی بن محمد دو محدث بودند و احادیث منکره
حبیبیلغتنامه دهخداحبیبی . [ ح َ ] (اِخ ) نام یکی دیگر از شاعران عثمانی و ازمردم آیدین است . و وی خطیب قصبه ٔ بارده بود. و اختلالی در عقل وی راه یافت و از آن پس ترک خطابه گفت و باقی عمر را به ولگردی گذرانید. (قاموس اعلام ترکی ).
حبیبیلغتنامه دهخداحبیبی . [ ح َ ] (اِخ ) هبةاﷲبن محمدبن الحسن بن احمدبن طلحة. مکنی به ابوالقاسم . ابن ابی غالب حبیبی ، وی از خاندان محدثین بود. از پدر خویش و از ابوعبداﷲ حسین بن احمدبن طلحةالبغال و از ابوالحسن علی بن محمد العلاف المقری روایت شنیده است . ابوسعد در معجم خویش او را یاد کرده است .
حبیبیلغتنامه دهخداحبیبی . [ ح َ ] (اِخ )نام شاعری عثمانی است . وی اصلاً ایرانی و در دوره ٔ سلطان بایزیدخان ثانی به اسلامبول رفته و به زمان یاورسلطان سلیم خان وفات کرده است . او عالم متفننی بوده وسیاحت های بسیار کرده ، و شیوه ٔ ایرانی داشت . اشعار او عاشقانه و صاحب سبکی خاص است و بیت ذیل از اوس
کلاته حبیبیلغتنامه دهخداکلاته حبیبی . [ ک َ ت ِ ح َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان نهار جانات بخش حومه ٔ شهرستان بیرجند. محلی جلگه و گرم سیر است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
کلاته حبیبیلغتنامه دهخداکلاته حبیبی . [ ک َ ت ِ ح َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان نهار جانات بخش حومه ٔ شهرستان بیرجند. محلی جلگه و گرم سیر است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
ابوسلامهلغتنامه دهخداابوسلامه . [ اَ س َ م َ ] (اِخ ) حبیبی . صاحب استیعاب گوید: او ابوسلامه ٔ سلامی است . رجوع به ابوسلامه ٔ سلامی شود.
کلاته حبیبیلغتنامه دهخداکلاته حبیبی . [ ک َ ت ِ ح َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان نهار جانات بخش حومه ٔ شهرستان بیرجند. محلی جلگه و گرم سیر است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).