حتریلغتنامه دهخداحتری . [ ح ُ ] (اِخ ) ابوعبداﷲ الحتری باشد. و ابن ماکولا گوید: محمدبن عبدالملک الوزیر از او روایت کرده است . (سمعانی ).
اثریلغتنامه دهخدااثری . [ اَ ث َ ری ی ] (ع ص نسبی ) منسوب به اثر. (منتهی الارب ). منسوب است به اثر که بمعنی حدیث و طلب آن و تبعیت از آن میباشد. (سمعانی ). محدّث . اخباری : حسین اثری بن عبدالملک . عبدالکریم اثری بن منصور.
اطریلغتنامه دهخدااطری . [ اَ ] (اِخ ) اتری . نام دانشمندی است که ابوریحان از وی در کتاب تحقیق ماللهند درباره ٔ مقیاسات در چند موضع مطالبی نقل کرده است . رجوع به فهرست تحقیق ماللهند شود.
بحتریلغتنامه دهخدابحتری . [ ] (اِخ ) ابن سهلب . نام مردی است از بست سیستان در حدود سال 128 هَ . ق . و رجوع به تاریخ سیستان ص 132 شود.
بحتریلغتنامه دهخدابحتری . [ ] (اِخ ) ابن قبیصة. برادرزاده ٔ مهلب بن ابی صفره که فرمانروائی ایالت مرو یافت . و رجوع به تاریخ بیهق ص 85 شود.
بحتریلغتنامه دهخدابحتری . [ ب ُ ت ُ ] (اِخ ) ابوعباده .ولیدبن عبید طائی متوفی بسال 284 هَ . ق . او راست دیوانی معروف که ابوبکر صولی و علی بن حمزه ٔ اصفهانی آن را مرتب کرده اند، اولی بر حروف و دومی بر اقسام . او بسال 205 هَ . ق
بحتریلغتنامه دهخدابحتری . [ ب ُ ت ُ ] (ص نسبی ) منسوب است به بحتر که بطنی است از طی . (الانساب سمعانی ). منسوب است به بحتر که پدر قبیله ای از طی بود. (غیاث اللغات ).