حتوتلغتنامه دهخداحتوت . [ ح َ ] (ع ص ، اِ) خرمابن که غوره ٔ آن ریخته باشد. خرمابن که بیفکند بار خویش . (مهذب الاسماء).
حطوطلغتنامه دهخداحطوط. [ ح َ ] (ع ص ، اِ) زمین نشیب . || ناقه ٔ اصیل تیزرو. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (مهذب الاسماء).
سحتوتلغتنامه دهخداسحتوت . [ س ُ ] (ع ص ، اِ) پست کم روغن . (منتهی الارب ). پست کم روغن بسیار آب . (اقرب الموارد). رجوع به سحتیت شود. || جامه ٔ کهنه . || بیابان نرم خاک . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || چیز کم . (اقرب الموارد).