حدائیلغتنامه دهخداحدائی . [ ح َدْ دا ] (اِخ ) ابومهلهل معاصر ذوالرمه شاعر بود.داستانی از او در عیون الاخبار (ج 4 ص 40) آمده است .
حدائیلغتنامه دهخداحدائی . [ ح َدْ دا ] (ع ص نسبی ) منسوب به حداء بطنی از قبیله ٔ مراد است که طایفه ای از مردم کوفه اند. (سمعانی 159).
خدمات عادیregular transit services, all-day transit servicesواژههای مصوب فرهنگستانخدمات خطوط حملونقل عمومی در غالب ساعتهای روز که معمولاً بین 16 تا 18 ساعت است متـ . خدمات عادی حملونقل عمومی
حداءلغتنامه دهخداحداء. [ ح ِدْ دا ] (اِخ ) نام وادئی میان جده و مکه . بدانجا قلعه و نخلستانی است و سپس آنجا را حد مینامیدند. (معجم البلدان ).
حدالغتنامه دهخداحدا. [ ح ُ ] (ع اِ) غناء. آواز. نخستین بار برای آوازی که شتر را بدان رانند بکار رفته چنانکه «عوذة» برای آوازهای سحری و هر دو از یک ریشه است . زیرا که حاء به عین و دال به ذال بدل شود. (نشوء اللغة العربیة صص 160-161</