عدولفرهنگ فارسی عمید۱. روگرداندن؛ تخطی کردن.۲. [قدیمی] انحراف؛ خارج شدن.۳. (اسم) [جمعِ عادل] = عادل۴. [جمع عدل] = عدل۱
عذوللغتنامه دهخداعذول . [ ع َ ] (ع ص ) ملامت کننده . (آنندراج ). بسیار سرزنش کننده مردم را. (از اقرب الموارد).
عدوللغتنامه دهخداعدول . [ ع َ ] (ع ص ) گواه مقبول . مرد راست گو و بسیار عادل . (آنندراج ) : پس فرستاد آن طرف یک دو رسول حاذقان و کافیان بس عدول .مولوی .
عدوللغتنامه دهخداعدول . [ ع َ دَ ] (اِخ ) نام مردی که کشتی بسیار نیکو می ساخت . (منتهی الارب ) (آنندراج ). عدولی .