حدیثة حرشلغتنامه دهخداحدیثة حرش . [ ح َ ث َ ت ُ ح َ رَ ] (اِخ ) نام قریه ای به غوطه ٔ دمشق . رجوع به حدیثة دمشق شود.
حدثةلغتنامه دهخداحدثة. [ ح َ دَ ث َ ] (اِخ ) وادیی است که جانب سفلای آن از قبیله ٔ کنانه و بقیه از هذیل است . (معجم البلدان ).
حدثیةلغتنامه دهخداحدثیة. [ ح َ دَ ثی ی َ ] (اِخ ) فرقه ای از معتزله اند که به فضل حدیثی منسوبند. رجوع به حدیثیة شود.
حدیثةلغتنامه دهخداحدیثة. [ ح َ ث َ ] (اِخ ) نام چند موضع است و نسبت بدان حدیثی است . شهری است از جزیره و اندر وی بوستانهای سخت نیکو. (حدود العالم ).
حدیثةلغتنامه دهخداحدیثة. [ ح َ ث َ ] (ع ص ، اِ) تأنیث حدیث . نو. جدید. تازه . || واحد حدیث . یکی حدیث . (معجم البلدان ).
حدیثة دمشقلغتنامه دهخداحدیثة دمشق . [ ح َ ث َ ت ُ دِ م َ ] (اِخ ) نام قریه ای است در نزدیکی دمشق شام و بعنوان حدیثة حرش معروف شده است . رجوع به حدیثة حرش شود.
حدیثةلغتنامه دهخداحدیثة. [ ح َ ث َ ] (اِخ ) نام چند موضع است و نسبت بدان حدیثی است . شهری است از جزیره و اندر وی بوستانهای سخت نیکو. (حدود العالم ).
حدیثةلغتنامه دهخداحدیثة. [ ح َ ث َ ] (ع ص ، اِ) تأنیث حدیث . نو. جدید. تازه . || واحد حدیث . یکی حدیث . (معجم البلدان ).
حدیثةلغتنامه دهخداحدیثة. [ ح َ ث َ ] (اِخ ) نام چند موضع است و نسبت بدان حدیثی است . شهری است از جزیره و اندر وی بوستانهای سخت نیکو. (حدود العالم ).
حدیثةلغتنامه دهخداحدیثة. [ ح َ ث َ ] (ع ص ، اِ) تأنیث حدیث . نو. جدید. تازه . || واحد حدیث . یکی حدیث . (معجم البلدان ).
صورةالحدیثةلغتنامه دهخداصورةالحدیثة. [ رَ تُل ْ ح َ ث َ ] (اِخ ) (الَ ...) مقابل الصورة العتیقة. و آن محتوی انجیل های متی ، مرقس ، لوقا، یوحنا، کتاب حواریون و کتاب بولس است . (الفهرست ابن الندیم ص 35).