حرائزلغتنامه دهخداحرائز. [ ح َ ءِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ حَریزة. (اقرب الموارد). شتران برگزیده که از نفاست نتوان فروخت . (منتهی الارب ). حرایز.
پیشرسscratch race, scratch 1واژههای مصوب فرهنگستانیکی از مسابقات راهه که برای مردان در پانزده کیلومتر و برای زنان در ده کیلومتر برگذار میشود و در آن برنده رکابزنی است که زودتر از خط پایان عبور کند
سیاریoutreachواژههای مصوب فرهنگستانارائۀ خدمات که بهصورت خارج از مرکز در محلهای مورد نظر انجام میشود
بالارَسreach stackerواژههای مصوب فرهنگستانخودروِ بارکش با تجهیزاتی برای بلند کردن و روی هم چیدن و جابهجایی همزمان چند بارگُنج
پرتابههای دهانۀ برخوردیcrater raysواژههای مصوب فرهنگستانپرتابههایی که پراکنش آنها تا شعاع ده برابر قطر یک دهانۀ برخوردی تازه گستردگی دارد
حرایزلغتنامه دهخداحرایز. [ ح َ ی ِ ] (ع ص ، اِ) حرائز. شتران برگزیده که از نفاست نتوان فروخت . (منتهی الارب ).