لغتنامه دهخدا
اراضه . [ اِ ض َ ] (ع مص ) مرغزارناک شدن جائی . (منتهی الارب ). بامرغزار شدن زمین . (تاج المصادر بیهقی ). پربوستان شدن زمین . || ریختن شیر را بر شیر. (منتهی الارب ). || سیراب گردیدن . (منتهی الارب ). سیراب شدن . || گرد آمدن آب ، چنانکه در وادی . آب گرفته شدن بیابان . آب در وا